کودکان بعد از طلاق، چه خلاهایی دارند؟

کودکانی که در خانواده‌های از هم گسیخته زندگی می‌کنند، بیشتر به مواد مخدر معتاد می‌شوند. نوجوانانی که والدین آن ها از هم جدا شده باشند، یا نوجوانان بی‌سرپرست بیشتر در معرض اعتیاد به مواد مخدر هستند. از هم گسیختگی خانواده‌ها، زندگی نوجوان با یکی از والدین، طلاق والدین، اعتیاد والدین و دیگر موارد، همگی موجب می‌شوند نوجوانان تمایل به مصرف مواد مخدر پیدا کنند.

خلأهای عاطفی و خانوادگی ناشی از طلاق، مهم‌ترین دلیل روی آوردن نوجوانان به بزهکاری و مواد مخدر است. دعواها و ناسازگاری‌های دائمی والدین، کتک‌کاری میان آن ها و بروز خشونت‌های مختلف در میان آنان نیز موجب می‌شوند کودک خود را بی‌تکیه گاه فرض کند و در چنین مواقعی هیچ چیز جذاب‌تر از شادی‌های زودگذر استعمال مواد مخدری همچون کوکائین و متامفتامین نیست.

ریشه اعتیاد از چهاردیواری خانه سرچشمه می‌گیرد. خانواده‌های از هم گسیخته بیشترین میزان کودکان و نوجوانان معتاد را دارند. متاسفانه اثرات ناخوشایند طلاق حتی در بزرگسالی نیز بچه‌های طلاق را رها نمی‌کند. بسیاری از آن ها در ارتباطات اجتماعی مشکل دارند و گاهی نیز از برخورد دیگران و قضاوت آن ها در مورد خودشان عذاب می‌کشند.

زمانی که می‌خواهند ازدواج کنند و تشکیل خانواده دهند همیشه ترس از تکرار رابطه پدر و مادرشان آن ها را آزار می‌دهد و دیگران نیز با توجه به زندگی پدر و مادرشان در مورد آن ها قضاوت می‌کنند و فکر می‌کنند بچه‌های طلاق هم به سرنوشت پدر و مادرشان دچار می‌شوند و نمی‌توانند کانون خانوادگی خود را حفظ کنند.

اکثر روانشناسان بر این باورند که آسیب‌دیدن عزت نفس و حس مفید بودن و روحیه سازگاری با دیگران در بچه‌های طلاق کاملا طبیعی و اثبات شده است. بچه‌هایی که والدین آن ها از یکدیگر جدا شده‌اند، حتی اگر نزد پدر یا مادر نیز زندگی کنند، شدیداً دچار افت روحی و خدشه دار شدن ویژگی‌های رفتاری خاص کودکان سالم می‌شوند و اصلاح این گونه نارسایی‌های رفتاری در این قبیل کودکان مستلزم طرح وقت و صرف هزینه بسیار بالایی خواهد بود.

اثرات زیان بار طلاق بر کودکان به قدری گسترده است که در وجوه مختلف اجتماعی، اقتصادی و حتی فرهنگی باید مورد کنکاش قرار گیرد. درواقع صدماتی که به بچه‌های طلاق وارد می‌شود به جهت وسیع‌بودن دامنه تاثیرگذاری‌شان می‌تواند تاثیرات زیانباری را به لایه‌های مختلف جامعه در ابعاد گوناگون آن داشته باشد. بسیاری از کودکان که والدین آن ها از یکدیگر جدا شده‌اند به مرور زمان گرفتار پدیده‌های مذموم اجتماعی می‌شوند. در حقیقت از نظر جامعه‌شناسی مشکلات، آسیب‌ها و معضلات فراوانی فراروی بچه‌های طلاق دیده می‌شود.

تمام خطرات و آسیب‌هایی که می‌تواند آحاد جامعه را مورد تهدید جدی قرار دهد، در ذات درونی خود قابلیت تاثیرگذاری منفی بر شخصیت وجودی این گونه کودکان را نیز دارا ست. باید این نکته را مورد توجه جدی قرار داد که این گونه کودکان بیشتر از سایر آحاد جامعه در برابر تهدیدها و آسیب‌های اجتماعی، ضربه‌پذیر هستند و به علت مشکلات عدیده در بافت کلی زندگانی این قبیل کودکان، آنان خیلی سریع‌تر از دیگر افراد جامعه گرفتار باندهای قاچاق موادمخدر، سرقت و دیگر بزهکاری‌های اجتماعی، اقتصادی می‌شوند.

توجه به بچه‌های طلاق باید در دستور کار و مرکز توجه یک سازمان مشخص با امکانات مالی معین قرار گیرد. توجه به کودکانی که ماحصل طلاق محسوب می‌شوند در شرایط کنونی و در جامعه امروز از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، از سوی دیگر عوارض اجتماعی ناشی از طلاق روی کودکان، گاه شکل بسیار فاجعه باری را به خود می‌گیرد و کودکان به‌عنوان قربانیان بلافصل طلاق بیش از سایر اقشار تشکیل دهنده جامعه در معرض خطر هستند.

ضرورت تشکیل و تأسیس نهادی مسئول که بتواند با تمامی عوارض و پیامدهای اجتماعی طلاق و اشکال گوناگون مربوط به تاثیرات آن بر کودکان و نوجوانان مواجه شود و قابلیت بررسی و حل این مشکلات و عوارض را نیز داشته باشد، بیش از پیش احساس می‌شود.

اما پیش از آن باید زوج‌های جوان را به اهمیت انتخاب آگاهانه و ازدواج مسوولانه واقف کرد. آن ها باید بدانند اشتباهات آن ها در زندگی زناشویی تنها خودشان را متضرر نمی‌کند بلکه عواقب ناخوشایند آن تا سال‌ها و حتی گاه تا پایان عمر گریبان فرزندانشان را خواهد گرفت و آینده آن ها را به مخاطره خواهد انداخت.

منبع : niniha

[ad_2]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

در خبرنامه مقالات ما عضو شوید

مارا در شبکه های اجتماعی دنبال کنید