نحوه درمان درونگرایی در کودکان

چرا برخی از کودکان در برقراری ارتباط با سایر کودکان یا افراد جامعه مشکل دارند؟ هریک از ما با ویژگی های ذاتی و سرشتی متولد می شویم که در ۲ سال اول زندگی مشخص کننده شخصیت ما در بزرگسالی است. ۱۰ تا ۱۵ درصد بچه ها ویژگی شخصیتی کودکان دیرجوش را دارند و در برقراری ارتباط های اولیه بسیار سخت هستند و زمان می برد تا بتوانند با محیط اخت شوند. این کودکان کمرو و خجالتی هستند، اعتماد به نفس پایینی دارند و در برقراری ارتباط ضعیف اند.

این دیرجوشی نوعی اختلال است؟
– درون گرایی به هیچ وجه اختلال نیست. اگر پدر و مادری برون گرا هستند و فرزندشان درون گراست، نباید فکر کنند دچار مشکل خاصی است. این ویژگی ذاتی و جزء تفاوت های فردی است. این ویژگی ها را کامل نمی توان تغییر داد اما می توان تا حدی آن را اصلاح و متعادل کرد.

گرچه دیرجوشی اختلال نیست اما کودکان دیرجوش مستعد ابتلا به بسیاری اختلال ها از جمله اضطراب جدایی هستند و به محض ورود به مهد یا مدرسه علائم این اضطراب در آنها بروز می کند. نه فقط شعر خواندن در جمع که حتی غذا خوردن و عبور از کنار دیگران از مشکلاتی است که این کودکان در جمع پیدا می کنند. غیر از اختلال جدایی، این کودکان در آینده مستعد انواع اختلال های اضطرابی نیز هستند مثلاً در بزرگسالی دچار اجتماع هراسی یا اضطراب ناشی از حضور در اجتماعات می شوند.

چطور می توان به این کودکان کمک کرد وارد جامعه شوند و ارتباط برقرار کنند؟
– در مراحل اولیه و در سنین پایین ثبت نام در مهد یا خانه های بازی الزامی است و مادر می تواند به عنوان تسریع کننده روند ارتباط کنار کودک حضور داشته باشد. پشتیبانی و حمایت خانواده نقش قابل ملاحظه ای در آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان دارد.

 

لازم است مادر هنگام ثبت نام فرزند در مورد ویژگی های کودک با مسئولان صحبت کند. باید مربی و والدین با هم ارتباط داشته باشند و اجازه ندهند کودک منزوی شود و کمک کنند در فعالیت های جمعی حضور داشته باشند. مرحله تطابق با مهد یا مدرسه در این کودکان ۲ تا ۳ ماه طول می کشد و در برخورد مربی با آنها بسیار مهم است. هر چه مربیان ارتباط بهتری با این کودکان برقرار کنند و ملایم تر، مهربان تر و با توجه تر باشند، کودک سریع تر با آنها گرم می گیرد و می تواند ارتباط مختصری با بچه ها و مربیان برقرار کند اما اگر مربی سخت و با تحکم باشد، سطح اضطراب کودک بیشتر می شود و بیشتر در لاک خود فرو می رود.

با این تدابیر کودک به فردی اجتماعی تبدیل می شود؟
– نه، این کودکان در کل منزوی و گوشه گیر هستند و دوستان زیادی ندارند و نهایتاً با یک یا دو نفر صمیمی می شوند و در آینده افرادی آرام و درون گرا خواهند بود که ابراز احساسات برایشان سخت است و بسیار محتاط و محافظه کار هستند. این ویژگی ها تمام عمر با فرد باقی می ماند.

 

مشکلی که با خانواده ها داریم این است که وقتی پدر یا مادر یا هر دو این ویژگی ذاتی را دارند، چون از ویژگی های شخصیتی خود صدمه خورده اند، نمی خواهند فرزندانشان مثل خودشان باشد و به روان پزشک مراجعه می کنند تا خصوصیات فرزندشان را تغییر دهد اما متأسفانه نقش ژنتیک و الگوهای رفتاری والدین بسیار پررنگ است و نمی توان معجزه کرد و از یک کودک دیرجوش یک فرد جسور که بتواند از حق خود دفاع کند، ساخت. والدین باید سطح انتظارشان را منطقی  کنند و اگر می توانند روی خودشان هم کار کنند که لااقل بچه الگوی خوبی داشته باشد.

احتمالاً مشکلات کودکان دیرجوش معمولاً در سنین مدرسه بارزتر می شود؟
– بله، در کودکان کمرو میزان موفقیت اجتماعی در مقایسه با کودکان برون گرا که خود را ابراز می کنند، کمتر است. این کودکان چون خود را ابراز نمی کنند، دیگران هم به آنها توجه ندارند. آنها در مدرسه دستشان را بالا نمی برند و در هیچ زمینه ای داوطلب نیستند و معلم هم به آنها توجه ندارد و فکر می کند کودک هوش پایین تری دارد. کودکان دیرجوش از رقابت متنفرند. اگر در کلاسی ثبت نام شوند که بدانند در آن قضاوت و امتحانی در کار است، بعد از یکی دو جلسه آن را ترک می کنند. این نوع کلاس ها سطح اضطراب آنها را افزایش می دهد.

پس چه باید کنیم؟
– باید با مربی در مورد خصوصیات رفتاری این کودکان صحبت کرد. نباید به آنها فشار آورد و پرخاش کرد. پیشرفت اندک را باید تشویق کرد تا اعتماد به نفسشان افزایش یابد. کتاب های فراوانی در مورد آموزش مهارت های اجتماعی وجود دارد و در آن بازی هایی معرفی شده که والدین می توانند به کمک آن موقعیت هایی را فراهم کنند که کودک در آنها خود را ابراز کند. در صورتی که تا سن مدرسه تعاملات اجتماعی کودک بهتر نشد، گروه درمانی نیز می تواند مؤثر باشد.

تنبیه و تحقیر، ممنوع!
آیا مهارت های خاصی وجود دارد که والدین بتوانند با آموزش آن به فرزندشان کمک کنند؟ بله، اول اینکه دعوا کردن کودک، تنبیه و حقیر کردن او و مقایسه اش با دیگر بچه ها فقط اوضاع را بدتر می کند و بچه دچار مشکلات اضطرابی می شود. این کودکان حتی در سنین بزرگسالی قادر به ابراز احساساتی از قبیل ترس، خوشحالی، عصبانیت و… نیستند و باید روی شناخت احساسات با آنها کار کرد. کمکشان کنیم روی احساسات خود اسم بگذارند و بیانش کنند. میزان جسارت نیز در این کودکان بسیار پایین است و باید جسارت ورزی و اعتماد به نفس آنها را بالا برد تا در آینده بتوانند از حقوق پایه ای خود دفاع کنند و بیاموزند چگونه می توانند بدون تعرض به حقوق دیگران اعتراض کنند.

منبع : niniha

[ad_2]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

در خبرنامه مقالات ما عضو شوید

مارا در شبکه های اجتماعی دنبال کنید