علتهای پرخاشگری در کودکان چیست؟ برای درمان باید بفهمیم چهچیزی عامل آن است. پرخاشگری در کودکان میتواند نشانه ی بسیاری از مشکلات اساسی باشد. مشترک بودن بعضی از شرایط مختلف روانپزشکی، مشکلات پزشکی، شرایط زندگی باعث میشود این موضوع یک موضوع چندشکلی باشد. پس در درمان پرخاشگری اولین چیزی که باید بفهمیم عامل بهوجود آورنده آن است.
علتهای به وجود آورنده پرخاشگری را به چند گروه میتوان تقسیم کرد.
آیا اختلالات خلقی وجود دارد؟
کودکان دو قطبی در حالت مانیک (حالتی از شیدایی و سرخوشی و نشاط زدگی) بسیار پرخاشگر میشوند، خویشتنداری خود را از دست میدهند و تحریکپذیر میشوند. در مقابل در حالت افسردگی اگرچه حالت پرخاشگری کمتر است ولی تحریکپذیر هستند و گاها این تحریک پذیری و ناراحتی به کودک ضربه میزند.
بیماری روان پریشی ممکن است با پرخاشگری آشکار شود. برای مثال کودکان اسکیزوفرنیک به تحریکات درونی که میتوانند مزاحم باشند پاسخ میدهند. کودکان مبتلا به اسکیزوفرنی بیاعتماد یا مشکوک میشوند -یا پارانوئیدی کامل میشوند- و آنها بخاطر ترس خودشان آسیب میبینند.
کودکان ناامید یا خسته کننده کودکانی هستند که با شناخت (چیزی که نقص فکری نام دارد) یا ارتباط (شامل اوتیسم) مشکل دارند که ممکن است با پرخاشگری آشکار شود. هنگامی که کودکان با چنین شرایطی پرخاشگر میشوند، به این علت این کار را انجام میدهند، زیرا آنها با اضطراب و افسردگی سروکار دارند و نمیتوانند احساسات خود را همچون دیگران بیان کنند. این پرخاشگری میتواند نوعی از برانگیختگی باشد.
برانگیختگی و رفتارهای مخرب نیز میتواند سبب ایجاد اختلال شود. شایعترین آنها، در کودکان بیشفعال (ADHD) برانگیختگی و تصمیم گیری نادرست میباشد که میتواند منجر به رفتاری که از آن تعبیر به پرخاشگری میشود، شود. این کودکان اغلب نتایج رفتار خود را درنظر نمیگیرند، که باعث میشود زمانی که واقعا فقط فکر نمیکنند کوچک و خجالتی بنظر برسند.
در اختلالات رفتاری، رفتارهای پرخاشگرانه جزئی از ماتریکس بیماری است، یعنی بخش بزرگی از چیزی که میباشد. برخلاف کودکی که عواقب رفتار خود را نمیداند کودکان مبتلا به CD (اختلال رفتاری) قصدا مخرب هستند و تشخیص و درمان آنها تا حدودی متفاوت است.
جراحت و گاها علل جسمی (بنیانی) میتواند از علل رفتارهای پرخاشگرانه باشد مثلا زمانی که به لُب پیشانی کودک آسیبی وارد میشود یا مبتلا به انواعی از صرع میباشد. این موارد ممکن است برای قسمت تهاجمی قابل تشخیص باشد و این قسمت یک محرک انفجاری داشته باشد.
در آخر ضربه یا آسیب دیدگی خارجی، زمانهایی وجود دارد که پرخاشگری در کودکان یا نوجوانان توسط عوامل استرس زای شرایطشان تحریک میشود و یک عامل مهم احساسی را نشان نمیدهد. ولی به این نکته که این موارد بسیار نادر هستند باید توجه شود و زمانی که پرخاشگری در یک حالت تکرار شونده اتفاق میافتد میتواند نشان دهنده یک مشکل عاطفی باشد.
به کودک راههای مسالمتآمیز توصیف کردن خشمش را یاد بدهیم
بیشتر افرادی که شامل کودکان نیز میشود، گاها احساس خشم و رفتارهای پرخاشگرانه میکنند. بزرگسالان، زمانی که این احساسات زیاد میشوند، تمایل به کنترل بهتر رفتارشان دارند، در حالی که کودکان خشمشان را به رفتار های خشن مثل لگد زدن، گاز گرفتن یا ضربه زدن تغییر میدهند. زمانی که کودک شما تمایل به چنین رفتار های پرخاشگرانه دارد این برعهده شماست تا به او کمک کنید قدرت تصمیم گیری، خودکنترلی و توانایی توصیف احساساتش را به یک شیوه مناسب را توسعه دهد.
محدودیتهای ثابتی را تنظیم کنید: کودکان باید بدانند که چه رفتاری هایی مجاز و چه رفتار هایی مجاز نمیباشد. مطمئن شوید تمام کسانی که مراقب کودک شما هستند بدانند که شما چه قوانینی برای کودک خود گذاشتهاید و همینطور پاسخهایی که در صورت مشاهده این رفتارها باید نشان دهند. کودکی که لگد میزند، ضربه میزند یا گاز میگیرد باید سریعاً تجدید نظر کند بدین ترتیب او میفهمد که دقیقاً چه کار اشتباهی انجام داده است.
منبع : niniha
[ad_2]