روزنامه خراسان: کودکان از بدو تولد بی تربیت، گستاخ، زورگو یا خودخواه نیستند. این خصوصیات رفتاری اکتسابی است زیرا کودکان با بروز این حرکات به آن چه که می خواهند می رسند مگر این که به موقع مداخله کرده و به کودک نشان دهید که این رفتارهای عجیب و غریب، فایده ای ندارد و تنها باعث بدتر شدن شرایط می شود و سعی کنید او را به رفتار قابل قبول تری تشویق کنید.
دکتر محبوبه مفتاحی روان شناس تربیتی راهکارهایی را به صورت مرحله به مرحله برای رویارویی با چند بد رفتاری عمده کودکان ارائه می دهد:
مشکل اول: مسایل مادی
با گفتن کلمه نمی خرم، هرگز احساس گناه نکنید. مشاجره های بین والدین و فرزندان به طور معمول خوشایند نیست و ممکن است بارها پیش بیاید که فرزندتان از تصمیم گیری شما خوشحال و راضی نباشد، ولی نتیجه کار برای هر دو طرف بهتر است. موقع پخش پیام های بازرگانی نیز بهتر است تلویزیون را خاموش کنید.
تحقیقات نشان داده است که هر چه کودکان کمتر پیام های بازرگانی تلویزیون را ببینند کمتر برای خرید چیزهای جدید بهانه گیری می کنند. به همین دلیل تلویزیون را در زمان پخش آگهی ها خاموش کرده و یا برای آن ها توضیح دهید همه چیزهایی را در این آگهی ها تبلیغ می شود واقعیت نداشته و صرفا شگردی برای فروش بیشتر محصولات شرکت های تجاری است.
به کودک خود یاد بدهید آن چه دارد به دیگران نیز ببخشد.
می توانید از او بخواهید که بخشی از هزینه هایی را که برای خرید لوازم مورد نیاز او کنار گذشته اید با کمال رضایت به یک مؤسسه خیریه ببخشد و در جشن های نیکو کاری شرکت کند تا بیاموزد که بخشش زیباست.
مشکل دوم: حاضر جوابی
هرگاه فرزندتان رفتار بی ادبانه ای از خود نشان داد بلافاصله او را از این کار منع کنید. به طور مثال می توانید بگویید: وقتی با تو صحبت می کنم، مدام به این طرف و آن طرف نگاه می کنی. این کار بی ادبانه است و باید از این کار دست برداری.
به او اعتنا نکنید.
آه نکشید، شانه هایتان را بالا نیندازید یا خشمگین نگاه نکنید، صحبت خود را قطع کنید تا زمانی که او از حاضر جوابی دست بردارد.
او را به رفتارهای مؤدبانه تشویق کنید.
هر زمان متوجه شدید که فرزندتان رفتار مودبانه ای از خود نشان داد این موضوع را به او یادآوری کنید. به طور مثال به او بگویید: از این که مؤدبانه به حرف های من گوش دادی متشکرم. این کار تو واقعا قابل تقدیر است.
مشکل سوم: ناسزا گفتن
به زبان آوردن کلمات غیرمجاز را ممنوع کنید. این قانون را برای او شرح دهید: وقتی از خوب و درست بودن چیزی مطمئن نیستی آن را به زبان نیاور. هر زمان که فرزندتان ناسزایی را به زبان آورد، بلافاصله آن را به لیست کلمات غیرمجاز اضافه کنید.
توضیح دهید که چرا ناسزاگویی کاری زشت و غیرقابل قبول است و بسیاری از مردم به زبان آوردن این کلمات را نادرست می دانند. اگر یک بار این کلمه را به زبان آورد، ممکن است تکرار آن، به صورت عادت در آید و این کلمات زشت را در برابر پدربزرگ و مادربزرگ، معلمان یا دوستان شان هم تکرار کنند.
کلمه مورد قبول را جانشین آن کنید.
کلمات خنده داری که اصلا ناخوشایند نیستند را انتخاب کنید تا به جای کلمات نامناسب استفاده شود و یا این که فرزندتان خودش از کلماتی که بار منفی ندارد مثل بی ادب استفاده کند.
احساساتی نشوید.
وقتی که فرزند خردسال تان برای اولین بار کلمه نادرستی را تلفظ کرد به او بگویید: در خانواده ما از این کلمات استفاده نمی شود و به کودکان بزرگ تر گوشزد کنید که شما به خوبی با قوانین این خانه آشنایی دارید، دیگر نمی خواهم این کلمه را بشنوم.
مشکل چهارم: دروغگویی
از کودک بخواهید که در گفته هایش صادق باشد، به فرزندتان بگویید: همه افراد خانواده ما مایلند همیشه نسبت به دیگران صادق باشند. وقتی در صحبت هایش صداقت را حفظ می کند از او به دلیل کاری که انجام داده قدردانی کنید. برای او شرح دهید که چرا دروغ گویی کار بدی است.
توضیح دهید که وقتی حقیقت را نمی گوید دیگران را به دردسر انداخته، احساسات آن ها را جریحه دار کرده و هیچ کس به او اعتماد نمی کند و این کار به شکل عادتی در می آید که ترک کردنش بسیار مشکل است. به کودکان یاد دهید که راستگویی سبب اطمینان می شود.
اگر متوجه شدید که کودکتان دروغ می گوید از او این سوالات را بپرسید تا وجدان او را بیدار کنید: آیا کاری که انجام داده ای درست بود؟ چرا فکر می کنی که با گفتن اصل ماجرا مرا نگران می کنی؟ آیا می دانی اگر همه اعضای یک خانواده همیشه به یکدیگر دروغ بگویند، چه اتفاقی می افتد؟
مشکل پنجم: سرپیچی و نافرمانی
توضیح دهید که از او چه انتظاراتی دارید. به او بگویید: خوب به حرف هایم توجه کن. وقتی دارم با تو جدی صحبت می کنم و تأکید می کنم که در گفته هایم جدی هستم، پس بدان واقعا جدی هستم. هم چنین ممکن است بگویید: اگر واقعا دلیل خوبی برای انجام ندادن کاری داری می توانی با لحن مؤدبانه ای آن را به من بگویی.
سعی کنید برای هر کاری زمان مشخصی تعیین کنید. هر گاه او با شما بحث می کند، خواسته خود را کلمه به کلمه برای او تکرار کنید. به طور مثال بگوید: شام ساعت ۷ حاضر است، تو باید دقیقا در همان ساعت سرمیز شام حاضر شوی.
به او حق انتخاب بدهید، تا کمی آزادی عمل داشته باشد.
از او بپرسید: هنوز بعضی از کارهای مربوط به خودت را انجام نداده ای آیا مایلی آن ها را الان انجام دهی یا بعد از شام؟ گاهی اوقات با او کنار بیایید.
مثلا بگویید: الان وقت انجام تکالیفت است ولی تو در حال حاضر داری بسکتبال بازی می کنی. آیا بهتر نیست بازی بسکتبال را تا نیم ساعت دیگر تمام کنی و پس از آن به تکالیفت برسی؟ و در نهایت با او اتمام حجت کنید. توضیح دهید که اگر آن چه را که شما از او می خواهید انجام ندهد، باید منتظر عکس العمل شما و نتیجه عمل خود باشد.
منبع : niniha
[ad_2]