در حال حاضر اکثر برنامههای کودک تلویزیون به برنامههایی با حضور یک مجری، چند عروسک و پخش زنده منتهی شده است، حتی برخی برنامههای عروسکی زنده متن ندارند و تنها یک خط داستان نوشته شده به مجری داده میشود که مابقی کلمات به صورت بداهه میان مجری و عروسکها رد و بدل شود.
برخی تهیهکنندگان هم مقولهای به نام کارگردان را در برنامههای عروسکی زنده حذف کرده و هدایت کار را به دست مجری به همراه صداپیشگان و عروسک گردانها دادند. ای کاش برنامهسازان اندکی تامل کرده و شخصیتهای عروسکها را جدی گرفته و آنها را این طور میان زمین و هوا رها نمیکردند.
یکی دیگر از نکات قابل توجه در برنامههای عروسکی استفاده درست از موسیقیهای جذاب است. نباید موسیقی و شعر برنامههای عروسکی کاملاً سردستی و فکرنشده باشد، حتی یک قافیه ساده را هم در سرودن شعرها نباید ساده پنداشت؛ چرا که در این صورت کارها بیش از پیش مخاطب را به ساده اندیشی و ساده پسندی سوق میدهد. به ویژه کودکان که از همان ابتدا باید با حکایتها، قصهها و شعرهای تاثیرگذار آشنا شوند که گاهی تاثیر مستقیم در سرنوشت آنها و طرز تفکرشان در آینده خواهد داشت.
اگر هم نگاهی به خرید انیمیشنهای خارجی داشته باشیم به یک سری انیمیشنهای شلوغ برمیخوریم که بار عاطفی خیلی کمی دارند، در حالی که در گذشته انیمیشنهایی چون “مهاجران”، “حنا دختری در مزرعه”، “نیکو”، “خانواده دکتر ارنست” پخش میشد که نقش خانواده و قصه در آنها خیلی پررنگ بود. در حال حاضر انیمیشنهایی که برای قشر کودک و نوجوان پخش میشود حاوی صحنههایی هستند که برای بچهها کمتر بار آموزشی دارند.
کودکان با عروسکهای رئال ارتباط بیشتری برقرار میکنند
یکی دیگر از مواردی که در برنامههای عروسکی به چشم میخورد، وجود عروسکهایی با قیافههای نامتعارف است. مشخص نیست چرا برنامهسازان فکر میکنند بچهها با عروسکهای نامتعارف ارتباط بیشتری برقرار میکنند. ابوالفضل آقابابا، کارشناس رسانه در این باره معتقد است در برنامههای عروسکی تلویزیون افت و خیزهای زیادی داشتم. بعد از انقلاب برنامههای عروسکی به لحاظ فرم و ساخت عروسک پیشرفتهای خوبی داشته، اما درچند سال اخیر رشد برنامههای عروسکی متوقف شده و به قول معروف درجا میزنند.
وی اشاره کرد: نمیدانم چرا برنامهسازان کودک فکر میکنند هر چه قیافه عروسک نامتعارفتر باشد بیشتر موفق خواهند بود. در حالی که این طور نیست. بچهها با عروسکهای رئال بیشتر ارتباط برقرار میکنند. واقعاً دیگر برنامههای کودک مطلوب مانند زمانی که امثال خانم برومند برنامه میساختند دیگر دیده نمیشود.
ادب در برنامههای کودک رعایت نمیشود
در برنامههای کودک باید رفتارهای درست به کودکان آموزش داده شود. این آموزش به معنای مستقیمگویی نیست، بلکه باید در لایههای پنهان برنامه این امر صورت بگیرد. لازمه این کار هم شناخت صحیح برنامهسازان از مخاطبان کودکان و نوجوان است. پروین شمشکی، تهیهکننده با سابقه برنامههای کودک تلویزیون در این باره یادآور شد: یکی از وظایف برنامهساز کودک شناخت مخاطب است و تا زمانی که مخاطب کودک و نوجوان را نشناسیم، مسلماً برنامه خوبی هم نمیتوان ساخت. برنامهسازان قدیمی با سادهترین وسائل یک برنامه کودک میساختند. از سوی دیگر در برنامههای سعی میشد ادب به کودکان آموزش داده شود.
وی اشاره کرد: در حال حاضر در برنامههای کودک شاهد هستیم که زیاد ادب و احترام رعایت نمیشود، یا حتی برخی مواقع حرفهای ناخوشایند شنیده میشود یا فقط مجریها بالا و پایین میرود. آموزش غیر مستقیم اهمیت زیادی دارد که باید مورد توجه برنامهسازان کودک هم قرار بگیرد. البته من در مقامی نیستم که کسی را مقصر بدانم، اما احساس میکنم حساسیتها در ساخت برنامههای کودک از بین رفته و خیلی سطحی به این مقوله مهم پرداخته میشود. در حالی که باید به بچهها احترام گذاشت.
حقوق کودکان تعریف نشده است
محمد مسلمی، بازیگر و کارگردان برنامه “فیتیله” خاطرنشان ساخت: ما باید به سمتی برویم که بچهها با دیدن برنامه درگیر شوند و خودشان بعد از تمام شدن آن به نتیجه درستی برسند، نه اینکه ما مرتب مستقیمگویی و نصیحت کنیم، چرا که هیچ تاثیری در بچهها ندارد. بچهها همیشه از نصیحت بیزار هستند. بنابراین کار کردن در حوزه کودکان راحت نیست. متاسفانه برنامههای کودک چیزی برای ارائه به بچهها ندارند.
وی اشاره کرد: متاسفانه سیاستگذاری برای کودکان در تمام حوزهها ضعیف است و حقوق آنها مورد توجه قرار نمیگیرد. در حالی که باید حقوق کودکان تعریف شده باشد. دیدگاه بچههای امروز با دیروز خیلی تفاوت کرده است. باید برای اندیشههای آنها احترام قائل شویم و برایشان برنامهریزی مناسبی داشته باشیم. آموزش باید از دوره کودکی شروع شود. نمیتوان در ۳۰ سالگی جوانان را تغییر داد.
ایدههای ناب پیدا نمیشود
در هر برنامهای طرح اولیه نخستین حرف را میزند. وقتی طرح اولیه برنامهای قوام خوبی داشته باشد، میتوان به ساختمانی که بنا میشود، امیدوار بود و در غیر این صورت نباید توقع داشت که ساختمان درست بنا شود.
نگار استخر که سالها با عروسک سنجد مهمان تلویزیون بوده در این باره مینویسد: راستی چی شد؟ چرا در سالهای اخیر خبری از مجموعههای داستانی برای کودکان یا عروسکهایی شیرین و به یاد ماندنی نیست؟ طراح و داستاننویس کم داریم؟ ایدههای ناب پیدا نمیشود؟! حوصله نداریم؟! از ما نمیخواهند؟! پول نمیدهند؟! یا بچهها را فراموش کردهایم؟!
او معتقد است مشکل از آنجا شروع شد که امکانی به نام پخش زنده، خاله مجری، عمو مجری و … سر و کلهشان پیدا شد و چه چیزی از این راحتتر که کل تولید یک برنامه یک ساعته فقط یک ساعت طول بکشد تا یک ماه … یک مشت عروسک که فقط راه نمیتوانند بروند که شخصیت و وظیفهشان همان اجرای برنامه است. خانوادهها هم که عاشق دیدن فرزندانشان در تلویزیون هستند، با ذوق و شوق بسیار نه برای دیدن برنامه، بلکه برای دیدن نوگلانشان همه را دعوت به دیدن برنامه میکردند.
مجریان تا چه حد آموزش دیدند؟
یکی دیگر از مسائلی که باید در برنامههای کودک مورد توجه قرار بگیرد، مجری است. مسلماً یکی از خروجیهای سازمان صدا و سیما میتواند تربیت مجریان متخصص و بهره بردن از آنها در برنامههایی متناسب با توانمندیهای آنها باشد، اما متاسفانه این مسئله ظاهرا چندان مورد توجه قرار نمیگیرد.
فرشته ولیمراد، جامعهشناس با اشاره به مجریان برنامههای کودک گفت: اگر مجری هست تا در فرهنگسازی و تربیت و پرورش کودک نقش داشته باشد خودش چه قدر باید بداند؟ تا چه حد توجه هست که خود او به طور اصولی آموزش صحیح دیده باشد؟ مجریان برنامههای تلویزیونی ما از همان دردی رنج می برند که فرهنگ ما در ارتباطات. اگر تکلف، پرگویی، وقت کشی، زدن حرفهای غیر کارشناسانه، فقط تایید حرفهای کارشناس میهمان، و .. دردهایی هستند که مجری برنامه تلویزیونی دارد اینها همان دردهای درون جامعه است.
لاله صبوری، نویسنده و کارگردان برنامه “رنگین کمان” در این باره یادآور شد: مجریان ما هنوز با استانداردهای دنیا فاصله دارند. باید اطلاعات مجریان به روز باشد. از سوی دیگر مجری برنامههای کودک باید بازیگری بداند و در این صورت است که موفق خواهد بود. ما مجریان خوب کودک کم داریم. در حال حاضر شاهد هستیم برنامههای عروسکی یک شکل و یکنواخت شده و همه از یکدیگر الگوبرداری میکنند. مشکل برنامههای کودک نبود هدایت درست است.
یونولیتهای ارزان در برنامههای کودک
دکور در برنامههای کودک نقش مهمی دارد، اما برنامهسازان کمترین هزینه را برای دکور میگذارند. در واقع برنامهسازان فکر میکنند هر چه دکور شلوغتر باشد، برای بچهها جذابیت بیشتری دارد. فرشید شفیعی، نقاش و تصویرگر کتاب کودک در این باره گفت: برنامههای کودک جذابیت بصری ندارند. به حدی ضعف وجود دارد که نمیتوان درباره آن صحبت کرد. در حالی که برای گرافیک برنامههای کودک باید وقت گذاشت و هزینه کرد، ولی در حال حاضر شاهد هستیم افرادی را میآورند که با سادهترین مواد کار میکنند تا هزینه زیادی در بر نداشته باشد.
وی در ادامه افزود: به عنوان مثال تعدادی یونولیت را رنگ کرده و برای دکور استفاده میکنند، حتی از رنگهای ارزان قیمت هم بهره میبرنند. معمولاً دکور برنامههای کودک پر از بادکنک و رنگهای زیاد است. در حالی که این همه اغراق در استفاده از رنگ و بادکنک نیاز نیست.
برنامههای کودک تبدیل به ویدئو کلوپ میشود
خاطرات دوران کودکی تا سالیان بسیاری در ذهن به جا میماند. چه بهتر است که تلویزیون وقتی با تغییر ماموریت شبکه دو به عنوان شبکه کودک اولین گام را برداشته است با یک برنامهریزی صحیح، بهره بردن از برنامهسازان توانا در عرصه کودک و اختصاص یافتن بودجه مناسب در جهت برطرف شدن مشکلات برنامههای کودک اقدام کند.
محمد میرکیانی، مدیر سابق برنامه کودک شبکه دو نویسنده کتاب در این باره گفت: به نظرم یکی از مشکلات ما نامنظم بودن و پراکندگی بخشهای مختلف برنامههای کودک است. در واقع مشخص نیست برنامه برای خردسالان است یا کودکان؟ زمانی که من مدیریت گروه کودک شبکه دو را بر عهده داشتم، سعی کردم نظمی به برنامههای کودک بدهم و هر بخش تعریف مشخص خودش را داشته باشید. ما بخشهای مختلفی همچون صبح بخیر بچهها، عصر بخیر بچهها و شب بخیر بچهها داشتیم و برنامهها به تناسب نیاز مخاطب در این بخشها روی آنتن میرفت.
میرکیانی ادامه داد: اگرقرار باشد برنامهها بدون نظم خاص صرفاً روی آنتن برود، دراین صورت برنامههای کودک تبدیل به ویدئو کلوپ میشود. درباره محتوای برنامهها هم باید بگوییم که خوب، ضعیف و متوسط داریم. البته من محتوای برنامههای جدیدی که پخش آن به تازگی شروع شده را ندیدم، اما پراکندگی برنامهها را احساس کردم.
منبع : niniha
[ad_2]